Notice: Function _load_textdomain_just_in_time was called incorrectly. Translation loading for the all-in-one-seo-pack domain was triggered too early. This is usually an indicator for some code in the plugin or theme running too early. Translations should be loaded at the init action or later. Please see Debugging in WordPress for more information. (This message was added in version 6.7.0.) in /home/hihes/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114

Warning: Cannot modify header information - headers already sent by (output started at /home/hihes/public_html/wp-includes/functions.php:6114) in /home/hihes/public_html/wp-content/plugins/wp-super-cache/wp-cache-phase2.php on line 1563

Notice: Function _load_textdomain_just_in_time was called incorrectly. Translation loading for the all-in-one-wp-security-and-firewall domain was triggered too early. This is usually an indicator for some code in the plugin or theme running too early. Translations should be loaded at the init action or later. Please see Debugging in WordPress for more information. (This message was added in version 6.7.0.) in /home/hihes/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114
دانلود آهنگ چراغ جادو از سعید محمدی - دانلود ریمیکس و آهنگ جدید
آهنگ قدیمی

دانلود آهنگ چراغ جادو از سعید محمدی

آهنگ سعید محمدی (3)

دانلود آهنگ قدیمی چراغ جادو از سعید محمدی

متن ترانه

هفت تا سوار از هر چی برج و باروست

با دیوشون که تو چراغ جادوستاز هفت زمین و آسمون و دریا

اگه بخوان بیان بجنگن با ما

میریم میریم به جنگوش

به جنگ دیو و ددشون

این همه آفتاب مهتاب و میزاریم جای شبشون

میریم میریم به جنگشون

به جنگ جادوگرشون

این همه آفتاب مهتاب و میپاشیم روی شبشون

ابرای آسمون اگه جم بشن

تویه دل ما یه گوله غم بشن

قصههای قشنگ بچگیمون

اگه قصههای ماتم بشن

میریم میریم به جنگوش

به جنگ دیو و ددشون

این همه آفتاب مهتاب و میزاریم جای شبشون

میریم میریم به جنگشون

به جنگ جادوگرشون

این همه آفتاب مهتاب و میپاشیم روی شبشون

وقتی من و تو با همیم خانومک

غمها رو بیرون میکنیم کم کَمُک

وقتی من و تو با همیم خانومک

غمها رو بیرون میکنیم کم کَمُ

کم کَمُک کم کَمُک بابا کم کَمُک

با قصههامون که همه حقیقی است

با دردامون که درد بی رفیقی است

با فصلامون که همگی بهارن

با دشتامون که همه سبزه زاران

میریم میریم به جنگوش

به جنگ دیو و ددشون

این همه آفتاب مهتاب و میزاریم جای شبشون

میریم میریم به جنگشون

به جنگ جادوگرشون

این همه آفتاب مهتاب و میپاشیم روی شبشون

از آسمون و از زمین اگه باز

یه لشگر غم بتازه یکه تازه

با قصههای بی بی گل اسب ناز

میریم به جنگشون با مطرب و ساز

میریم میریم به جنگوش

به جنگ دیو و ددشون

این همه آفتاب مهتاب و میزاریم جای شبشون

میریم میریم به جنگشون

به جنگ جادوگرشون

این همه آفتاب مهتاب و میپاشیم روی شبشون

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

13 + 3 =

دکمه بازگشت به بالا