دانلود دکلمه خیانت از مسعود فردمنش
دانلود دکلمه خیانت از مسعود فردمنش
دکلمه ای بسیار با معنی و بیاد ماندنی از مسعود فرمنش
متن آهنگ دانلود
بیشتر از آنکه تصور کنی خیانت دیده ام و بیشتر از آنچه باور کنی قلبم را شکسته اند
اما تو نه خیانت کردی و نه قلبم را شکستی تو جگرم را آتش زدی زبانم می گوید زبانم می گوید به امید روزی که روزگارت
سیاه تر از پر کلاغ تیره تر از غروب و غمگین تر از دم جدایی باشد
اما دلم میگوید به امید روزی که آشیانت بالاتر از آشیان عقاب ، چشم انداز نگاهت زیباتر از بهشت بر لبانت لبخند و صد هزار
تو که تازه رسیدی از گرد راه تو که تازه به دل ما رسیدی تو چه جوری ما رو دیونه دیدی توچه جور نقشه برامون کشیدی
عمریه عمریه که عاشق خدایی این دل ما آخر خط و باز فدایی این دل ما تو یکی بیا و از پشت دیگه خنجرش نزن
ذالفقار عشقت ُ تویکی بر سرش نزن دل مارو به خزونه تو با عشقت دیگه پرپرش نکن بیچاره خوش باورو ساده وپاک دل ما
واسه یک ذره وفا عمری هلاک دل ما
دکلمه خیانت از مسعود فردمنش
بیا باما تو یکی از ته دل یار بشو راستی راستی بیا با ما عمری گرفتار بشو
تو که تاره رسیدی از گرد راه تو که تازه به دل ما رسیدی تو چه جوری مارو دیونه دیدی تو چه جور نقشه برامون کشیدی
نکنه هوس گریبون دلت رو بگیره نکنه تا جون گرفت دوباره این دل بمیره نکنه اشک مارو تو هم بخوای دربیاری نکنه حوصله مونو
تو بخوای سر بیاری
ما دیگه خسته شدیم حوصله ی حرفای پوچُ نداریم ما دیگه خسته شدیم طاقت کوچ ُ نداریم یه باری از دوشم بگیر مشکل رو
مشکلم نذار
نکنه اشک مارو تو هم بخوای دربیاری نکنه حوصله مون ُ تو بخوای سر بیاری ما دیگه خسته شدیم حوصله ی حرفای پوچ ُ
نداریم ما دیگه خسته شدیم طاقت پوچُ نداریم
سر به سرم بذار ولی سر به سر دلم نذار ما دیگه خسته شدیم حوصله ی حرفای پوچ ُ نداریم ما دیگه خسته شدیم طاقت کوچ
نداریم
تو یکی بیا باما از ته دل یار بشو راستی راستی بیا با ما عمری گرفتار بشو…
دکلمه خیانت از مسعود فردمنش
ای زاده ی هفت پشت اصالت در مکتب عشاق اگر این بود جوابت لعنت به تو و ذات خرابت
ای شناگر قابل تو آب نمی دیدی بازیچه شب گردان مهتاب نمی دیدی ای زاده ی هفت پشت اصالت تفسیر تو این بود اگر از
اصل نجابت لعنت به تو و ذات خرابت
اینک تو و این مرداب اینک تو و این مهتاب
بیداری اگر این است رفتیم دگر در خواب ای کرم بدن شب تاب به به چه قشنگی تو در این نقش بر آبت لعنت به تو و ذات خرابت رفتیم
و از این رفتن بسیار تو را بخشید آزادی و قلب تو بر رفتن ما خندید آن تازه رس نوبر گر حال مرا پرسید
گو شکر خدا گفتم و راضی ز ثوابت لعنت به تو و ذات خرابت بر اصل و نسب بالی ای اصل و نسب عالی ای کاش نبینی تو آن
روز که پامالی
ای عاشق پوشالی اینک تو و جولانگه مستان شرابت
دکلمه خیانت از مسعود فردمنش
لعنت به تو و ذات خرابت ای عاشق پوشالی گفتم که گلی افسوس پا تا به سرت خاره ای بی خبر و مدهوش این مستی
پیروزی
چند است و نه بسیاره سقای هزار تشنه ی آواره
لعنت به تو و ذات خرابت
در آیینه ات بنگر حیوان صفتی بینی حاشا مکن این باور این دست تو نیست اینی این است ترازوی عدالت
تو پادشه مکر و رضالت ارزانی آن تازه رس خوش قد و قامت تو پیش کش و قصه ی ما هم به سلامت
ای زاده هفت پشت اصالت تفسیر تو این بود اگر از اصل نجابت لعنت به تو و ذات خرابت
دکلمه خیانت از مسعود فردمنش
پایان سخن بشنو این غائله شد از نو در مکتب عشاق اگر این بود همه صبر و قرارم گر حوصله این بود
وچنین پا به فرارم این گونه اگر گربه صفت بودم و حاضر به جوابم لعنت به من و عشق و بر این ذات خرابم
اینک تو و این مرداب اینک تو و این مهتاب بیداری اگر این است رفتیم دگر در خواب
ای کرم بدن شب تاب به به چه قشنگی تو در این نقش بر آبت لعنت به تو و ذات خرابت لعنت به تو و ذات خرابت
مرحبا چه قلب سنگی داشتی تو چه دل شهر فرنگی داشتی تو مرحبا به این همه عشق و وفا چه دل زبر و زرنگی داشتی تو
دکلمه خیانت از مسعود فردمنش
قدر این مهر و وفا رو تو می دونی به خیلم که تویی عصای پیری
لحظه ای رو بی وجودم نمی مونی
همه قصه ، همه ریا ، همه واقی دنبال یه روزنه یه روشنایی گشتم
مرحبا چه قلب سنگی داشتی تو مرحبا چه قلب سنگی داشتی تو
چه دل شهر فرنگی داشتی تو مرحبا به این همه عشق و وفا چه دل زبر و زرنگی داشتی تو
منو بگو چه ساده دل چه ساده و چه خوش خیال
دکلمه خیانت از مسعود فردمنش
زیر چه ابر تیره ای باز کرده بودم پر و بال
تو رو بگو چه بی وفا انگار نه انگار با منی
نشستی با رقیب من حرف از محبت می زنی مرحبا چه قلب سنگی داشتی تو
چه دل شهر فرنگی داشتی تو مرحبا به این همه عشق و وفا چه دل زبر و زرنگی داشتی تو