Notice: Function _load_textdomain_just_in_time was called incorrectly. Translation loading for the all-in-one-seo-pack domain was triggered too early. This is usually an indicator for some code in the plugin or theme running too early. Translations should be loaded at the init action or later. Please see Debugging in WordPress for more information. (This message was added in version 6.7.0.) in /home/hihes/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114

Warning: Cannot modify header information - headers already sent by (output started at /home/hihes/public_html/wp-includes/functions.php:6114) in /home/hihes/public_html/wp-content/plugins/wp-super-cache/wp-cache-phase2.php on line 1563

Notice: Function _load_textdomain_just_in_time was called incorrectly. Translation loading for the all-in-one-wp-security-and-firewall domain was triggered too early. This is usually an indicator for some code in the plugin or theme running too early. Translations should be loaded at the init action or later. Please see Debugging in WordPress for more information. (This message was added in version 6.7.0.) in /home/hihes/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114
دانلود دکلمه لری دل پرخین از مهشید شرافی زاده بختیاری - دانلود ریمیکس و آهنگ جدید
آهنگ لریاهنگ لریبختیاریمهشید شرافی زاده

دانلود دکلمه لری دل پرخین از مهشید شرافی زاده بختیاری

Dele por Khin Mahshid Sharafi zade

دانلود دکلمه لری دل پرخین از مهشید شرافی زاده (بختیاری)

سراینده: مهشید شرافی زاده

موسیقی پس زمینه: آهنگ درد آشنا با صدای جاسم خدارحمی

….

متن دکلمه

….

دونی که اِز کی تا حلا ئی دل پر اِز خینه؟
اِز اوسو که داغ تونه نادِن وِ ری سینه

هی ایگُدردی دور چینَه م وُ نیوی وازیر
وُبیدیه باهِنده که دونانه نیبینه

ایگُم وِ خُم ایدو که ویدک تیم ایبو روشِن
لو خنده مه ایبینه وُ حیمن دی ایشینه

ای بشکنه او دهس شیمی که تونه فر دا
نهلشت بخونی سی دل تهنای ئی زینه

چن ساله که وا سوز ایخونُم دی بلال تو
دینُم وِ ناسو بِل بگُن ئی زینه بی دینه

*****

ترجمه فارسی
….

میدانی از کی تا حالا این دلم پر از خون است؟
از وقتی که داغ تو را بر روی سینه ام گذاشتند.

مدام دور دیوارم میچرخی ولی پایین نمی آیی
مثل پرنده ای شدی که دانه ها را نمیبیند

به خودم میگویم این دفعه که آمد، چشمم روشن می شود.
لبخندم را میبیند و حتما مینشیند.

ای بشکند آن دست نحسی که تو رو فراری داد (فر دا: پرواز داد)
و نگذاشت که برای دل تنهای این زن بخوانی

چند سال است که با سوز برای تو می سُرایم(دی بلال :نوای عاشقانه)
دینم به گردنشان بگذار بگویند که این زن دین ندارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

8 + 8 =

دکمه بازگشت به بالا