Notice: Function _load_textdomain_just_in_time was called incorrectly. Translation loading for the all-in-one-seo-pack domain was triggered too early. This is usually an indicator for some code in the plugin or theme running too early. Translations should be loaded at the init action or later. Please see Debugging in WordPress for more information. (This message was added in version 6.7.0.) in /home/hihes/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114

Warning: Cannot modify header information - headers already sent by (output started at /home/hihes/public_html/wp-includes/functions.php:6114) in /home/hihes/public_html/wp-content/plugins/wp-super-cache/wp-cache-phase2.php on line 1563

Notice: Function _load_textdomain_just_in_time was called incorrectly. Translation loading for the all-in-one-wp-security-and-firewall domain was triggered too early. This is usually an indicator for some code in the plugin or theme running too early. Translations should be loaded at the init action or later. Please see Debugging in WordPress for more information. (This message was added in version 6.7.0.) in /home/hihes/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114
دانلود آهنگ علیرضا عصار پیر مغان متن کامل عالی رایگان - دانلود ریمیکس و آهنگ جدید
آهنگآهنگ ویژهدانلوددانلود آهنگدانلود آهنگ جدیددانلود آهنگ غمگینموزیک - عمومی

دانلود آهنگ علیرضا عصار پیر مغان متن کامل عالی رایگان

علیرضا عصار پیر مغان (متن کامل / کیفیت عالی 320)

گوش کنید موزیک پیر مغان از علیرضا عصار با پخش آنلاین و لینک مستقیم

Pire Moghaan Song By Alireza Assar

دانلود آهنگ علیرضا عصار پیر مغان (متن کامل / کیفیت عالی 320)

عجب شوخی بی جایی ، عجب هشدار بی گاهی
که بااین زورق بشکسته و،دریای مشکل ها
جَرَس فریاد می‌دارد که بَربندید مَحمِل‌ها
پس از عمری که گشتم عاقبت،آگه ز راه و رسم منزلها
کنون باید روم جایی که خون افتاده در دلها
بگویید ای عاشقان ای رستگان از خیل عاقل ها
اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها
به بویِ نافه‌ای کآخر صبا زان طُرّه بُگشای
ز تابِ جَعدِ مِشکینش چه خون افتاد در دل‌ها
مرا در منزلِ جانان چه اَمنِ عیش چون هر دَم
جَرَس فریاد می‌دارد که بَربندید مَحمِل‌ها
به مِی سجّاده رنگین کُن گَرَت پیرِ مُغان گوید
که سالِک بی‌خبر نَبْوَد ز راه و رسمِ منزل‌ها
شبِ تاریک و بیمِ موج و گِردابی چنین هایل
کجا دانند حالِ ما سبکبارانِ ساحل‌ها
همه کارم ز خودکامی به بدنامی کشید آخر
نهان کِی مانَد آن رازی کَزو سازند مَحفِل‌ها
حضوری گر همی‌خواهی از او غایب مشو حافظ
مَتی ما تَلْقَ مَنْ تَهْوی دَعِ الدُّنْیا و اَهْمِلْها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

3 × 4 =

دکمه بازگشت به بالا