Notice: Function _load_textdomain_just_in_time was called incorrectly. Translation loading for the all-in-one-seo-pack domain was triggered too early. This is usually an indicator for some code in the plugin or theme running too early. Translations should be loaded at the init action or later. Please see Debugging in WordPress for more information. (This message was added in version 6.7.0.) in /home/hihes/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114

Warning: Cannot modify header information - headers already sent by (output started at /home/hihes/public_html/wp-includes/functions.php:6114) in /home/hihes/public_html/wp-content/plugins/wp-super-cache/wp-cache-phase2.php on line 1563

Notice: Function _load_textdomain_just_in_time was called incorrectly. Translation loading for the all-in-one-wp-security-and-firewall domain was triggered too early. This is usually an indicator for some code in the plugin or theme running too early. Translations should be loaded at the init action or later. Please see Debugging in WordPress for more information. (This message was added in version 6.7.0.) in /home/hihes/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114
دانلود آهنگ سنگ صبور از فریدون فرخزاد - دانلود ریمیکس و آهنگ جدید
آهنگ قدیمی

دانلود آهنگ سنگ صبور از فریدون فرخزاد

آهنگ فریدون فرخزاد (4)

دانلود آهنگ سنگ صبور از فریدون فرخزاد با لینک مستقیم

متن این ترانه قدیمی :

روز اول پیش خود گفتم

دیگرش هرگز نخواهم دید

روز دوم باز می گفتم

لیک با اندوه و با تردید

روز سوم هم گذشت اما

بَر سر پیمان خود بودم

ظُلمت زندان مرا می کُشت

باز زندانبان خود بودم

می شنیدم نیمه شب در خواب

های های گریه هایش را

در صدایم گوش می کردم

درد سَیّال صدایش را

شرمگین می خواندَمش بر خویش

از چه رو بیهوده گریانی

در میان گریه می نالید

دوستش دارم نمی دانی

می نشستم خسته در بستر

خیره در چشمان رویاها

زورق اندیشه ام آرام

می گذشت از مرز دنیاها

ریشه هامان در سیاهی ها

قلبهامان میوه های نور

یکدگر را سیر می کردیم

با بهار باغهای دور

روزها رفتند و من دیگر

خود نمیدانم کدامینم

آن من سَرسخت مغرورم

یا من مَغلوب دیرینم

بُگذرم گر از سر پیمان

می کُشد این غم دگر بارَم

می نشینم شاید او آید

عاقبت روزی به دیدارم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

3 × 5 =

دکمه بازگشت به بالا